ایرنا: رییس اداره حفاظت محیط زیست مریوان از تلف شدن یک قلاده خرس قهوهای در نزدیکی
۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه
۱۳۹۹ اردیبهشت ۹, سهشنبه
قتلعام ۳۱۱ پرنده زنبورخوار در طارم سفلی
ایسنا/قزوین رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان قزوین اعلام کرد: کندوداران عسل برای رهایی از پرندههای زنبورخوار، اقدام به سمپاشی محیط کرده و موجب
۱۳۹۹ اردیبهشت ۷, یکشنبه
کشف ۶۳ گونه انواع پرندگان و پستانداران از متخلفان در قزوین
قزوین – ایرنا – فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان قزوین از کشف و ضبط ۶۳ گونه انواع پرندگان و پستانداران از متخلفان صید و شکار خبر داد.
پزشکان ۴۸ ساعت اهدای عضو را به تاخیر انداختند؛ مرگ مغزی ملیپوش ایران تایید شد
به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا؛ مهیار فرزانه، رکابزن نوجوان 17 ساله یزدی و عضو تیم ملی نوجوانان دوچرخه سواری جمهوری اسلامی ایران به علت تصادف در زمان تمرین، جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیش از این نیز بارها اتفاق افتاده بود که رکابزنان در حین تمرین در جاده بر اثر تصادف با وسایل نقلیه عبوری فوت یا مجروح شوند! علت این مسئله نیز نبود اسکورت همراه رکابزنان در حین تمرین در جاده است.
در همین رابطه علیرضا احمدی مدیر تیم ملی دوچرخه سواری درباره اخرین وضعیت مهیار فرزانه ملی پوش دوچرخه سواری بیان کرد: من با مربی مهیار فرزانه صحبت کردم و تصادف او مربوط به روز جمعه است. در طول هفته تمرینات بازیکنان زیر نظر هیات استان یزد برگزار میشد و رکابزنان در مسیر جاده اسکورت میشدند.
او همچنین گفت: روز جمعه مهیار فرزانه به صورت انفرادی در حال تمرین بوده که یک ماشین با سرعت از پشت به او میزند. او قطع نخاع و مرگ مغزی شده و در بیمارستان بستری است.
لازم به ذکر است، خانواده او به اهدای عضو رضایت دادند اما پزشک معالج فرزانه 48 ساعت اهدای عضو را به تعویق انداختند.
۱۳۹۹ اردیبهشت ۶, شنبه
سرمربی ملوان: کسی فوتبال زنان را جدی نمیگیرد
تهران- ایرنا- سرمربی تیم فوتبال زنان ملوان گفت: از نابسامانی لیگ فوتبال زنان خسته شدهایم،
چرا که کسی ورزش زنان را جدی نمیگیرد و همه چیز در این عرصه مقطعی است.«اعظم غلامی» سرمربی تیم ملوان بندرانزلی که سالها به عنوان سرمربی فوتسال و فوتبال در این تیم فعالیت میکند. وی مدرس فوتبال و نیز نماینده سازمان لیگ برای برگزاری مسابقات است. او روز شنبه در گفت و گو با ایرنا از نابسامانی لیگ فوتبال زنان گلایه کرد و خواستار مشخص شدن قهرمان لیگ شد.
در متن زیر مشروح گفت و گو خبرنگار ایرنا با او را میخوانیم.
از چه زمانی وارد فوتسال شدید؟
از سال ۷۸ و در ۱۸ سالگی فوتسال بازی میکردم اما در آن زمان تیمهای باشگاهی حضور نداشتند و تنها در مسابقات استانی شرکت کردم. یکسال بعد وارد دنیای مربیگری شدم و با سید مهدی ابطحی دوران مربیگری فوتسال را گذراندم.
در آن یکسال به عنوان بازیکن عضو چه تیمی بودید؟
در آن زمان اینگونه نبود که تیم فوتسالی وجود داشته باشد و مسابقات باشگاهی هم نداشتیم.
در واقع جزو اولین مربیان فوتسال ایران بودید؟
بله. در کنار مربیان دیگر آموزش دیدم و وقتی در سال ۸۰ مسابقات فوتسال شروع شد به عنوان سرمربی تیم انزلی در رقابتهای استانی و کشوری شرکت کردم.
از سرمربیگری تیم فوتسال انزلی به تیم فوتبال انزلی رفتی؟
تا سال ۸۵ تیم فوتبال زنان نبود و سرمربی تیم فوتسال انزلی بودم و از سال ۸۶ وقتی تیم فوتبال زنان انزلی شکل گرفت به عنوان سرمربی با این تیم که نامش شهید یگانه ارشد بود در لیگ دسته ۲ به میزبانی بم شرکت کردیم و از میان ۱۰ تیم پس از شهرداری سیرجان نایب قهرمان شدیم. پس ازمدتی هم شهرداری بم و تیم های دیگر شکل گرفتند و در لیگ برتر شرکت کردند.
سرمربی تیم ملوان بودید؟
خیر. «مریم ایراندوست» سرمربی ملوان بود و من سرمربی تیم هیات فوتبال انزلی بودم.
چه شد که سرمربیگری را رها کردی و به مدرسه فوتبال رفتی؟
به دلیل آنکه باردار بودم و علاوه بر آن فرزند کوچکتری داشتم و مجبور شدم سرمربیگری را از سال ۸۸ رها کنم و از آن پس مدرسه فوتبال دایر کردم و در آنجا آموزش میدادم. همچنین به عنوان نماینده فدراسیون فوتبال با سازمان لیگ برای برگزاری مسابقات لیگ برتر همکاری میکردم.
ایراندوست در سال ۹۲ به شما پیشنهاد سرمربیگری ملوان را داد؟
بله و من قرار نبود به عنوان سرمربی به ملوان برگردم و به «مریم ایراندوست» هم گفتم که از دنیای مربیگری کنار رفتم و نایب رییس هیات فوتبال انزلی شدم. همچنین در کنار آن کلاسهای مربیگری را دنبال میکردم و مدرک مربیگری را در سطوح مختلف کسب کردم.
چرا رد کردید؟
شرایط برای فوتبال زنان در ایران سخت است زیرا ورزش زنان را جدی نمیگیرند و همه چیز در این عرصه مقطعی است و رها میشود.
خودت را جای بازیکنان گذاشتی؟
هضمش برایم سخت بود که چرا زنان با وجود آنکه کلی سختی میکشند در این عرصه دیده نمیشوند. خودم را جای بازیکن گذاشتم و بعد میدیدم که که نسبت به مربیان دیدگاههای منفی زیادی وجود دارد. آنان باید کلی بِدوند تا حامی مالی برای تیم پیدا کنند. به همین دلیل ترجیح داد در مدیریت فوتبال و تدریس آن باشم.
پس چرا یکسال گذشته سرمربیگری تیم ملوان را قبول کردی؟
نمیخواستم ملوان منحل شود. ملوان تیم ریشهداری است. ایراندوست گفت که نمیخواهد با تیم ملوان کار کند و ترسیدم که دیگر تیم ملوان زنان نداشته باشیم. من همواره برای کمک به ملوان آمادهام.
با باقی سرمربیان صمیمی هستی؟
همه ما از فوتسال شروع کردیم و به فوتبال رسیدیم و جزو اولین سرمربیان هستیم و با هم دوست و رفیقیم. همکاری میان ما قدمت زیادی دارد و تلاشمان بر این است تا سطح کیفی لیگ و بازیکنان را ارتقا دهیم تا فوتبال زنان رشد کند.
چهار دیدار لیگ برتر فوتبال زنان باقی مانده به نظر شما با ادامه بحران کرونا سازمان لیگ قهرمان را اعلام میکند؟
اگر سازمان لیگ میخواست اعلام کند باید زودتر از اینها قهرمان را معرفی میکرد. باید سازمان لیگ بداند که زنان آسیب پذیر هستند و لیگ بعدی نیز نزدیک است و باید ادامه بازیها را متوقف و قهرمان لیگ را مشخص کند. این نابسامانی ما را اذیت میکند. از ۲۶بهمن در انتظار مشخص شدن تکلیف لیگ فوتبال زنان هستیم. خیلی طولانی شده و باید سازمان لیگ موضع خود را زودتر مشخص کند. اگر بازیکنان بخواهند برای ۴ بازی به مسابقات بازگردند باید یک شرایط خاصی را تجربه کنند و حتی بخواهند برای فصل بعد آماده شوند شرایط دیگری را در پیشرو دارند.
۱۳۹۹ اردیبهشت ۵, جمعه
تاثیر ورزش بر سلامت کودکان
ضرورت ورزش بر روی سلامتی بر هیچکس پوشیده نیست و همه می دانیم که به ورزش نیاز داریم
اما این نیاز برای کودکان بیشتر احساس میشود. از نظر سازمان بهداشت جهانی کودکان برای داشتن رشد سالم باید در طول شبانه روز ۱۸۰دقیقه فعالیت داشته باشند و حدود ۱۰تا ۱۳ ساعت بخوابند و از این میزان فعالیت باید حدود ۶۰ دقیقه متوسط رو به بالا باشد و رفتارهای کمتر تحرک مثل نشستن در یک مکان بیش از ۶۰ دقیقه باعث آسیبهای ماندگار در کودکان میشود.
سازمان بهداشت جهانی: سقف سنی برای آموزش علایق ورزشی و کسب سواد حرکتی را تا سن ۱۲ و ۱۳ سالگی می داند. هر برنامه و فعالیت در طول این مدت تضمین کننده افزایش فعالیت بدنی کودکان در طول زندگی پیش رو خواهد بود.
اما متاسفانه در ایران کودکان بیشتر وقتشان را پایه تلویزیون و بازی های کامپیوتری و گوشی و تبلت می گذراند و این یکی از عامل های اصلی به وجود آورنده بیماریهای غیرواگیردار از جمله دیابت چاقی بچه کی اسکلتی و مشکلات قلبی عروقی است.
بر اساس آمار خود ایران کودکان ما دو برابر میانگین جهانی چاق هستند و موقع ورود به دبستانی ۱۰ درصد کودکان چاق به دبستان میشوند که بخش بزرگی محسوب میشود از عوامل تاثیرگذار در این مورد سبک زندگی آپارتمان نشینی و ناآگاهی پدر و مادرها در مورد تغذیه کودکان و البته تبلیغات بد تلویزیونی است. در روزگاران نه چندان دور شرایط زندگی و کیفیت غذایی بیشتر وجود داشت به خاطر ارگانیک بودن بیشتر مواد غذایی و خانههای بزرگ و حیات داد وجود خواهر و برادرهای بیشتر که باعث میشد بیشتر بازی کنند و بدوند از درخت بالا بروند و دوچرخهسواری کنند و مسافت های بیشتری راه بروند برای انجام کارهایی مثل نان گرفتن و به مدرسه رفتن...از این رو کودکان تحرک بیشتری داشتند که باعث بالا رفتن کیفیت حرکات بنیادی میشد و همانطور که دیده میشود نسل گذشته علاقه و توانایی بالاتری در ورزش دارند و ازسلامتی بیشتری برخوردار هستن . اما این روزها به خاطر شرایط گفته شده کودکان علاقه ای به انجام فعالیتهای ورزشی از خود خیلی نشان میدهند و وقتی وارد محیط ورزشی می شوند و سواد حرکتی شان با سطح حرکتی مطالبه شده از آنها مطابقت ندارد کودک سرخورده میشود و علاقه خود را از دست می دهد و خود را کنار می کشد.
در کشورهای توسعه یافته با میانسنجی کودکان در یافتند که در هر طیف سنی چه مدل رفتاری در حوزه فعالیت بدنی باید داشته باشند . مثلاً از تولد تا ۷ سالگی بر روی ارتقاء مهارت های حرکتی پایه کار میشود و از ۸ تا ۱۲ سالگی مهارت های پایه ورزشی کار می شود تا بتوانند رشته مورد علاقه را ادامه بدهند و از این رو در برنامه ریزی آموزش و پرورش درس تربیت بدنی در دبستان ها باید به گونه ای صورت بگیرد که جزدروس حاشیه ای نباشد .
چون این درس به دانش آموزان در یادگیری تمام درس های دیگر یاری می دهد و با استفاده کردن از مدرسان باتجربه و استاد های متخصص این رشته باید دانش آموزان را تشویق به ادامه تمرین ها خارج از مدرسه کرد. چون هدف نگهداری در حد مطلوب جسمانی دانش آموزان در سالهای متوالی است. اگر کودکان در سنین کودکی موقعیت لازم برای کسب تجربه های حرکتی و تکرار و تمرین آنها برایشان فراهم نشود ممکن است هرگز فرصت تصیح و تکمیل الگوهای حرکتی بنیادی را پیدا نکنند و به همین دلیل در سنین بالاتر به کندی انجام خواهد شد.
ورزش و درس تربیت بدنی از مهمترین درس های دبستان که با عشق و علاقه و لذت برگزار میشود و باید بشود عامل اصلی نشاط و شادی در مدرسه است. این شادی و شادابی حق مسلم کودکان و نیاز رشد آنان است و دارای تاثیرات اساسی در همه ابعاد جسمانی، شناختی، احساسی و اخلاقی کودک است. کودکان وقتی در بعد جسمانی دارای اعتماد به نفس حرکتی میشوند مشارکت اجتماعی بهتری دارند و وقتی احساس خوبی به خود پیدا می کنند میل بیشتری به عشق ورزی و دوست یابی و انجام کارهای گروهی دارد.( الان به جرئت می توانیم بگوییم در این وضعیت کرونایی اهمیت کار گروهی بیشتر از پیش مشخص شد)
کار گروهی در ورزش تقویت میشود و اثبات شده که ورزشکاران اجتماعی تر از غیر ورزشکار آن هستند. نکته قابل توجه برای پدر و مادرها این است که ورزش باعث بالا رفتن رشد هوشی کودکان می شود چون با افزایش جریان خون و گرفتن اکسیژن بیشتر عملکرد در مغز بهبود مییابد و ترشح هورمونهای آدرنالین و آندورفین صورت می گیرد که موجب کاهش استرس و بهبود خلق و خو می شود و سلولهای عصبی جدید ایجاد میکند و ارتباط بین آنها را بهبود می بخشد و تمرکز را بالا میبرد.
در تحقیقات نشان داده شده حتی ۳۰ دقیقه فعالیت کودکان را قادر می سازد که ۱۰ درصد موثرتر مشکلات را حل کنند و هر چه کودک در فضای قرار بگیرد که برایش سرگرم کننده و شادی آور و لذت بخش باشد در آینده انسانی موفق تر با اعتماد به نفس بالاتر کارآمدتر.
در مقابل مشکلات و قدرت انعطاف پذیری و تصمیمگیری قوی تری خواهد داشت.
و به سبب آن جامعه ای سلامت تر شاد تر و پویاتر ای به وجود خواهند آورد ، پس اگر بخواهیم سلامت و شادی و موفقیت جامعه را تضمین کنیم باید به ورزش کودکان بهای بیشتری بدهیم از دولت ها خواستار سرمایهگذاری بیشتر و طولانی تر در این زمینه باشیم.
با توجه به ضرورت ورزش برای سلامتی و شادی کودکان که ریشه بقا بودن یک جامعه و کشور می باشد جمهوری اسلامی با این همه منابع و ذخایر و سرمایه گذاری و چهل و اندی سال زمان برای پیشبرد تغییر نسل ها چه کرده است ؟ این سوال من از خودم و جمهوری اسلامی و شماست.
با توجه به تجربه شخصی بنده به عنوان معلم تربیت بدنی جمهوری اسلامی در ایران کاری انجام نداده به غیر از :
یک
حذف لزوم معلم ورزش خصوصاً برای دبستانی ها،درصورتی که لزوم معلم ورزش برای کودکان توضیح داده شد.
دو
کم کردن زنگ ورزش تنها یک ساعت در طول کل هفته و این یعنی فقط بدن درد گرفتن یک فرد که هفته ای یک بار ورزش کند و تاثیری واقعان ندارد برای سلامتی
سه
تشکیل کلاس های پرجمعیت ۴۰ نفره که کارایی معلم رو در اصل میگیره و به معلم نقش یک ناز میده در صورتی که انسان دارد کلاس های تربیت بدنی ۲۴ نفره از حداکثر ش و این نشون دهنده اینه که درس تربیت بدنی هیچ ارجحیت و ارزش و جایگاهی در آموزش و پرورش نداره.
چهار
اختصاص دادن یک سوم فضای ورزشی بر حسب استانداردهای جهانی در صورتی که ایران دارای وسعت بسیاری هست و مشکل زمین و اختصاص دادن فضای ورزشی برای جامعه خودش نداره.
پنج
اهمیت ندادن به پتانسیلهای ورزش کودکان و دبستانی ها برای اینکه برای ورزش های قهرمانی استفاده بشن در صورتی که در کشورهایی مثل ژاپن و آمریکا قهرمانان خودشون رو از دبستان ها انتخاب می کند.
شش
اجبار در حفظ قانون های دینی و اسلامی مثل داشتن مقنعه و مانتو در هر شرایط و حین ورزش و توبیخ معلم برای اینکه دانش آموز مقنعه اش افتاده یا برداشته شده یا مانتوش باز هست و گرفتن وقت و انرژی معلم برای داشتن یک کلاس پویایی ورزشیو و از دست رفتن علاقه کودکان و نوجوانان به انجام فعالیتهای ورزشی در مدرسه با توجه به این که هیچ سالنی یا اتاقی برای ورزش به اونها اختصاص داده نمیشه.
هفت
نبود سالن ورزشی و نبستن قرارداد با سالن های ورزشی اطراف مدرسه به علت مهم نبودن ورزش در اموزش پرورش.
هشت
نبود امکانات ورزشی حتی در حد نیاز و تعداد جمعیت زیادی که وجود داره و همکاری نکردن مدیر ها برای تهیه وسایل و امکانات ورزشی
نه
نبود ایمنی کافی برای فعالیت ورزشی حتی اگر حیات باشه ،آسفالت های بسیار بد و بیشتر اوقات خراب که یک عالمه مانع های کنده شده آسفالت یا گل و خار بیرون زده از آسفالت و نمیشه حتی زمین رو خطکشی کرد .
ده
عدم وجود هوای پاک در کلانشهرها در چند سال اخیر موجب تعطیلی زنگ ورزش شده و هیچ کاربرد و راهکاری براش در نظر نمیگیرد
یازده
اجازه ندادن برای استفاده از موزیک توبیخ شدید اگر موزیک استفاده بشه که باعث میشه که بچه ها هیچ علاقهای به زنگ ورزش نداشته باشن آنچنان و کلاس بسیار کسل کننده برگزار بشه
دوازده
اجبار به انجام فعالیتهای کلیشهای مثل المپیاد ورزشی و... که اصلاً کاربردی نیست
بچه ها خسته از این ورزش های کلیشه داخل مدرسه هستند مثل والیبال مثل بسکتبال که سال ها و هر سال از هر معلمی همین رو یاد میگیرند آن هم در حد مبتدی و کامل که بتونن ازش لذت ببرند چون هیچ امکاناتی نیست و فقط از سر باز کردن هست با یک زنگ در طول هفته هیچکس والیبالیست یا بسکتبالیست نمیشه مگر اینکه خودش بره بیرون و در باشگاهها و هفته ای سه بار چهار بار فعالیت ورزشی انجام بدهد.
سیزده
شاید مهمترین آن بی انگیزگی معلمان به خاطر مشکلات معیشتی که مجبور میکند معلم را در چند جا کار کند تا بتواند خرج زندگی خود را بدهد و نبود بیمه درست و ندادن حقوق و سنوات معقولانه و یکجا (چند سال طول میکشد که بازنشستگی را بدهند و ارزش پول گرفته میشود ) و با توجه به شرایطی که گفته شد دیگر معلم توان و انگیزه برای شغل خود نداشته باشد.
اما با این شرایط کنونی آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران این رفتارها نه تنها نشان دهنده مدیریت نامناسب به که به نظر من حتماً در پس این همه تلاش برای تخریب سلامت نسل های آینده هدفی است .
چرا که با تخریب سلامت و عدم اعتماد به نفس نسل جوان و ترویج غم و غصه ارزش گذاری بر روی عزاداری نسل آینده را از پیشرفت و درک واقعیت باز میدارد و انسان غمگین و افسرده میلی به یاد گرفتند و مطالبهگر بودن و حق گرفتن ندارد.
مطالبه گری جامعه به معنای مرگ دزدی (مدیران ریز و درشت مسئول هست )و ظلم و جهالت است و این برای بقای حکومت جمهوری اسلامی بسیار خطر.
باشد که قدمی برای تفکر و اموزش برداریم زیرا که آموزش یک بزرگسال یک نسل را تغییر میدهد ولی آموزش یک کودک چند نسل را تغییر میدهد.
موسوی: پاداش المپیک رانگرفتهایم
ملیپوش المپیکی بوکس ایران گفت: بعد از کسب سهمیه المپیک، فدراسیون بوکس پاداشی پرداخت نکرده است. از تعویق المپیک برای تاریخسازی استفاده کنیم
شاهین موسوی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، در خصوص شرایط تمرینی خود در روزهای کرونایی اظهار داشت: در حال حاضر که تقریبا شرایط قرنطینه کمتر شده و مردم به کارهای خود بازگشتهاند، هنوز باشگاههای ورزشی تعطیل است که این موضوع برای ورزشکاران و باشگاهدارها سخت است. من نیز به همراه دایی خود که باشگاهدار هستیم که از لحاظ مالی واقعا در این مدت لطمه زیادی خوردیم و در حال هزینه کردن برای اجاره باشگاه از جیب خود هستیم، البته در این شرایط به تنهایی در باشگاه تمرین میکنم اما فشار تمرینات سنگین نیست و تنها تمرینات روتین را انجام میدهم تا بدنم در شرایط مطلوب باشد.
وی در خصوص تاثیر تعویق المپیک برای او و بوکس ایران گفت: به طور کلی نمیتوان گفت تعویق المپیک به نفع یا به ضرر ما است. شرایط در حال حاضر برای همه دنیا یکسان است و همه بوکسورها در یک وضعیت قرار دارند. تنها در این شرایط باید تعویق یک ساله المپیک را به فال نیک بگیریم و تمرینات بیشتری برای آمادهسازی جهت حضور در این مسابقات انجام بدهیم. امیدوارم با عادی شدن شرایط نیز بتوانیم در رویدادهای تدارکاتی شرکت کنیم تا برای حضور در المپیک آمادهتر باشیم. در مجموع اگر برنامهریزی درستی داشته باشیم، تعویق المپیک برای ما بد نشده و میتوانیم تمرکز و تمرینات بیشتر داشته باشیم تا بتوانیم در توکیو تاریخسازی کنیم.
ملیپوش المپیکی بوکس ایران در خصوص اینکه سایر بوکسورهای کشورمان شانس کسب سهمیه در مسابقات گزینشی جهانی را خواهند داشت، گفت: قطعا این شانس برای ما وجود دارد. بعد از کسب سهمیه المپیک توسط نفرات اصلی در مسابقات قارهای، اوزان از حضور نفرات قدرتمند سبکتر خواهد شد و فکر میکنم در این شرایط با توجه به لیاقت بچهها بتوانیم سهمیههای خود را افزایش بدهیم.
موسوی در خصوص شرایط مالی بوکسورها در این روزها گفت: بعد از پایان مسابقات گزینشی المپیک تنها جایزهای که گرفتم از سیامک صالحی نایب رئیس فدراسیون بوکس بود. صالحی قبل از مسابقات گزینشی المپیک اعلام کرد که برای کسب سهمیه 50 میلیون تومان و سهمیه همراه با مدالهای طلا و نقره نیز به ترتیب 100 و 70 میلیون پرداخت میکند. صالحی نشان داد قولش قول است و لطف کرد با هزینه شخصی در سریعترین زمان این جایزه را به حساب ما واریز کرد.
وی با اشاره به عدم پرداخت حقوق ملیپوشان از سوی فدراسیون بوکس گفت: فدراسیون بوکس حدود سه ماه است که حقوق ما را پرداخت نکرده است. ما فکر میکردیم بعد از کسب سهمیه المپیک پاداش دریافت خواهیم کرد اما نه تنها پاداشی نگرفتیم، بلکه حقوقمان نیز پرداخت نشده است. کمیته المپیک نیز قرار بود به نفرات المپیکی از تیر ماه سال گذشته تا تیرماه سال جاری به نفرات المپیکی نفری 5 میلیون تومان پرداخت کند، که هنوز این پول را نیز دریافت نکردیم.
ملیپوش المپیکی بوکس ایران خاطرنشان کرد: در این مدت به غیر از صالحی، سالاریان رئیس شورای شهر اسلامشهر که خودش ورزشکار بوده است نیز با درک شرایط مبلغ 5 میلیون تومان به من پاداش داد. جا دارد بار دیگر از سالاریان و به خصوص صالحی تشکر کنم. نایب رئیس فدراسیون بوکس بیش از حد به ما لطف دارد. استکی نیز بیش از وظایف خود به عنوان سرمربی برای تیم ملی زحمت کشده است. در فدراسیون نیز ما هر کاری داریم به قباییزاده، دبیر فدراسیون میگویم و ایشان دعواهای ما را انجام میدهد.
موسوی در خصوص طرح شبها همدلی از سوی ورزشکاران اسلامشهر گفت: اسلامشهر ورزشکاران بزرگ و ملیپوش زیادی دارد. ما نیز به همراه سجاد گنجزاده، حمزه زرینی، مهرداد زمانی، محمد منصوری، سلیمانی، آذری و ورزشکاران دیگر تصمیم گرفتیم از ابتدای ماه مبارک رمضان هر شب 2 هزار غذا توسط ورزشکاران میان نیازمندان تقسیم کنیم. حتما غذاها میان خانوادههای نیازمند واقعی توزیع خواهد شد. امیدوارم این کارهای خیر ادامهدار باشد و بعد از ماه مبارک رمضان نیز کارهای بزرگتری را انجام بدهیم.
۱۳۹۹ اردیبهشت ۴, پنجشنبه
۱۳۹۹ اردیبهشت ۳, چهارشنبه
مسدود شدن همزمان صفحه بانوان بدنساز در فضای مجازی
پلیس امنیت حدود 100 صفحه مربوط به بانوان فعال در رشته بدنسازی را مسدود کرد.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، در حالی که چندی پیش امکان حضور ورزشکاران زن فعال در رشته پرورش اندام و بدنسازی در مسابقات رسمی سلب شده بود، پلیس در ایام تعطیلات نوروز امسال مجموعا حدود 100 صفحه اینستاگرام متعلق به مربیان و چهره های شاخص رشته بدنسازی بانوان را بست.
این صفحات به دلیل عدم رعایت قوانین و شئونات اسلامی مسدود شده است و هنوز مشخص نیست آیا پس از رعایت موازین مجددا بازگشایی خواهد شد یا خیر.
۱۳۹۹ اردیبهشت ۱, دوشنبه
شنبه های افشاگری ایران ورزشی؛ از یک میلیون دلار پاداش فقط 280هزار دلار دادند!
در این گزارش، به جزئیات مراحلی اشاره کردهایم که برای دریافت پاداش یک میلیون دلاری ایران از جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی طی شده و از موضع منفعل فدراسیون فوتبال در برابر اقدام عجیب ایافسی نوشتهایم.
کاسبان تحریم
بهناز میرمطهریان / تحریم بانکی علیه ایران، یکی از بزرگترین چالشهای فوتبال ایران است. از دردسرهایی که تیمهای باشگاهی برای پرداخت دستمزد مربیان و بازیکنان خارجی خود باید به جان بخرند تا بلوکه شدن پاداشهای جام جهانی ایران در فیفا و ایافسی، همه را باید به پای تحریم نوشت.
با اینکه بحث تحریم بانکی ایران چند سالی است که سختتر از قبل اعمال میشود و مشکلات متعددی را برای ما به وجود آورده اما جالب است بدانید ایران در جام جهانی 2010 آفریقا هم برای دریافت پاداش خود با مشکلی مشابه مواجه شده بود. یکمیلیون دلار پاداش تیم ملی فوتبال ایران برای جام جهانی 2010 آفریقا بلوکه شد. در نهایت که با تلاشهای متعدد حقوقی و بعد از 7 سال این پول آزاد شد، ایافسی بیش از 700هزار دلار از آن را بابت هزینه وکلایش و سایر هزینهها برداشت و تنها حدود 280هزار دلار از مبلغ یکمیلیون دلار را به ایران داد! آن هم در شرایطی که اشتباه ایافسی در بلوکه شدن این پول بیتأثیر نبوده است.
کسر بیش از 600هزار دلار از پاداش یکمیلیون دلاری فیفا برای پرداخت آن به وکلای ایافسی اما موضوعی است که از نظر حقوقی هیچ توجیهی ندارد، بخصوص که شرکت حقوقی طرف قرارداد کنفدراسیون فوتبال آسیا که در آن سال مدعی پیگیری پاداشهای تیم ملی فوتبال ایران بود، بعدها با اتهامهای مالی مختلف روبهرو شد.
با همه اینها اما عجیب است که فدراسیون فوتبال ایران بابت کسر 600هزار دلار مربوط به وکلای ایافسی حاضر به شکایت از کنفدراسیون فوتبال آسیا نمیشود و موضع مسئولان فدراسیون فوتبال مقابل این موضوع تنها سکوت بوده و سکوت!
در این گزارش سعی داریم به جزئیات مراحلی که برای دریافت این پول طی شده و موضع منفعل فدراسیون فوتبال در برابر اقدام عجیب ایافسی اشاره کنیم.
یک میلیون دلاری که بلوکه شد
تیم ملی فوتبال ایران موفق نشد به جام جهانی 2010 آفریقا صعود کند. با این حال بابت 4 مسابقهای که در مرحله مقدماتی انجام داده بود، باید مبلغ یکمیلیون دلار از فیفا دریافت میکرد؛ 250 هزار دلار بابت هر مسابقه. فیفا تحتتأثیر برخی تحریمها این پول را به حساب ایران واریز نکرد. ایافسی به فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرد از طریق وکلایش پیگیر دریافت این مطالبه از فیفا میشود.
نقش تحریمها در پولی که از دسترس خارج شد
تحریمهای بانکی علیه ایران تقریباً از سال 2009 (1388) آغاز شد. اوایل اما تحریمها به این شکل بود که در صورتی که قرار بود مبلغی به دلار به ایران پرداخت میشد باید این پول به سیتی بانک آمریکا منتقل میشد و انتقال پول در این بانک مورد بررسی قرار میگرفت. فدراسیون فوتبال ایران با اطلاع از همین موضوع از ایافسی درخواست کرد این مبلغ را بهصورت یورو به حساب یورویی بانکی در مالزی واریز کنند. ایافسی اما بدون توجه به این درخواست این مبلغ را بهصورت دلار واریز کرد و همین موضوع باعث بلوکه شدن پولی شد که باید به حساب فدراسیون فوتبال در مالزی میرسید.
چرا 7 سال طول کشید تا پول واریز شود؟
سال 2010 (1389) باید این پول به حساب فدراسیون فوتبال ایران واریز میشد. با این حال اما 280هزار دلار از فیش واریزی ایافسی مربوط به سال 2017-2016 (1396- 1395) میشود. ایافسی همان سال 2010 نامهنگاری با سیستم بانکی آمریکا را آغاز کرد. همزمان هم فدراسیون فوتبال وکیل خود را مأمور کرد تا پرونده فوق را پیگیری کند.
نامهنگاریهای بعدی در سالهای 2011 و 2012 هم بینتیجه ماند و بالاخره در سال 2012 (1391) دادگاهی درباره پول بلوکهشده تشکیل شد. در تمام این مدت فدراسیون فوتبال در نامههایی به ایافسی اعلام کرد از طریق وکیل خود این پرونده را پیگیری میکند اما ایافسی اصرار داشت به دلیل اینکه این اشتباه از جانب آنها بوده، خودشان باید پول را از آمریکا پس بگیرند.
وکیل ایران در دادگاهی که در سال 2012 (1391) تشکیل شد بنا به ادعای خود نزدیک به 4هزار صفحه مستنداتی از هزینههای مختلف را ارائه کرد که فدراسیون فوتبال ایران در مسیر جام جهانی 2010 برای تیم ملی پرداخته است. البته که ترجمه این مدارک و جمعآوریشان هم حدود یک سال طول کشید اما در نهایت دادگاه در سال 2013 (1392) رأی را به نفع ایران صادر کرد اما تا زمان اجرای حکم یک سال طول کشید و سال 2014 این پول به دست ایافسی رسید. ایافسی اما واریز این پول به حساب ایران را تا 19 مه 2017 (29 اردیبهشت 1396) به تأخیر انداخت! و احتمالاً در این دو سالی که پول به حساب کنفدراسیون فوتبال آسیا واریز شده تا زمان واریز آن به حساب فدراسیون فوتبال ایران سود این پول هم به ایافسی رسیده است.
سهم عجیب شرکت حقوقی با اتهامهای مالی فراوان
با اینکه در نهایت وکیل فدراسیون فوتبال ایران موفق شد پول بلوکهشده را آزاد کند و رأی را به سود ایران تغییر داد، اما ایافسی در فیش واریزیاش بیش از 700هزار دلار از یکمیلیون دلار را به سهم شرکت حقوقی «Kobre & Kim» اختصاص داده که پیگیریهای مربوط به آزادسازی پول بلوکهشده را بر عهده داشتهاند! چنین سهمی برای بخش حقوقی، آن هم برای مبلغ یکمیلیون دلار سهم عجیب و غیرقابل توجیهی به حساب میآید، بخصوص که فدراسیون فوتبال بارها درخواست کرده بود ایافسی پیگیری حقوقیاش را متوقف کند و مهمتر اینکه خود ایافسی این مشکل حقوقی را به وجود آورده بود و فدراسیون فوتبال ایران نباید هزینه این اشتباه را میپرداخت.
واکنش فدراسیون فوتبال، سکوت و سکوت
از سال 2017 (12 دی ماه 1395) که ایافسی، بیش از 700هزار دلار از پاداشهای جام جهانی 2010 آفریقا را با ابهامهای فراوان برای خود برداشته است تا کنون فدراسیون فوتبال کوچکترین واکنشی نسبت به این موضوع نداشته! حتی تلاشهای وکیل وقت فدراسیون فوتبال برای متقاعد کردن مسئولان فدراسیون به شکایت از کنفدراسیون فوتبال آسیا هم به جایی نرسیده است و محمدرضا ساکت و مهدی تاج در تمام این سالها جز سکوت، واکنش دیگری به اظهارات او نداشتهاند. به نظر میرسد تمایل مهدی تاج به حفظ روابط حسنه با شیخ سلمان، رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا مهمترین دلیل گذشتن از بیش از 700هزار دلار باشد آن هم در شرایطی که به گفته مسئولان فوتبال، فدراسیون با مشکلات مالی متعددی مواجه است و این 700هزار دلار به خودی خود میتواند بخش قابل توجهی از مشکلات را حل کند اما جالب است که مهدی تاج در طول مدت زمان ریاست خود، در صحبتهایش درباره مطالبات ایران از فیفا و پولهای بلوکهشده هرگز از 700هزار دلاری که به سادگی از دست ایران رفته حرفی نزد.
وکیل فدراسیون فوتبال: از مبلغ کسر شده گفتم اما ساکت، ساکت ماند
وکیل فدراسیون فوتبال در پرونده پاداشهای بلوکهشده سال 2010 شخصی بود به نام رضا علیپور. علی کفاشیان بهعنوان رئیس فدراسیون فوتبال او را به عنوان وکیل ایران انتخاب کرده بود و او بنا بر ادعای خودش شخصاً توانست پاداشهای ایران از جام جهانی 2010 آفریقا را از خزانهداری آمریکا بگیرد. او اما حرفهای ناگفته زیادی درباره این پرونده و واکنش فدراسیون فوتبال نسبت به آن دارد.
رضا علیپور درباره دریافت پول بلوکهشده ایران از آمریکا اینطور توضیح میدهد: «سال 2012 یا 2013 بود که من شخصاً توانستم با گرفتن رأی ازOFAC (دفتر کنترل سرمایههای خارجی) این پول را از خزانهداری آمریکا بگیرم. ایافسی همان زمان هم وکلای خود را وارد میدان کرد. از روز اول اصرار داشتند وکلای خودشان پیگیر این ماجرا باشند اما بعد از اصرارهای زیادی که فدراسیون فوتبال داشت که ایافسی این کار را به فدراسیون واگذار کند در نهایت قرار شد آنها پیگیریهای خودشان را بکنند و ما هم کار خودمان را انجام دهیم.»
علیپور درباره کسر 626 هزار دلار از پاداش یکمیلیون دلاری ایران از سوی ایافسی بابت حقالزحمه وکیل میگوید: «حدود دو سال پیش در لندن بودم که از فدراسیون فوتبال ما تماس گرفتند و گفتند ایافسی حدود 600هزار دلار بابت پول وکلا کسر کرده است. این اتفاق برای یک پرونده یکمیلیون دلاری خیلی عجیب است! من خودم رأی آزادسازیاش را گرفتم اما یک ریال هم از فدراسیون فوتبال دریافت نکردم. فقط یک برگه قرارداد از فدراسیون در دست من است و بس.»
آیا درباره این موضوع با مسئولان فدراسیون فوتبال جلسهای داشته؟ موضع مسئولان فدراسیون به شکایت از ایافسی چه بوده است؟ رضا علیپور در پاسخ به این سؤال میگوید: «بله، من این موضوع را با آقایان در میان گذاشتم. تصورم این بود که الان چه جنجالی به پا میشود و ممکن است چه واکنش شدیدی از سوی آنها ببینم اما جالب است که وقتی این موضوع را با آقای ساکت در میان گذاشتم، ایشان واقعاً ساکت بود و جالبتر اینکه از آن به بعد یکبار که من را در فدراسیون فوتبال دید، حتی جواب سلامم را هم نداد!»
علیپور البته این موضوع را با کمیته اخلاق هم در میان گذاشته است. او در این رابطه میگوید: «این موضوع را در زمان ریاست آقای تورک در کمیته اخلاق با ایشان در میان گذاشتم. شماره من را گرفتند و گفتند برای ارائه مدارک و پیگیریهای دیگر با من تماس میگیرند اما این کار را هم نکردند.»
دلیل سکوت فدراسیون فوتبال را این وکیل، فقط و فقط ترس مسئولان فدراسیون فوتبال از ایافسی و باجی میداند که فدراسیون فوتبال ایران هرساله به کنفدراسیون فوتبال آسیا میدهد.
علیپور میگوید: «برایم خیلی سخت است که در شرایط تحریم رفتم آمریکا و یکمیلیون دلار را از دهان شیر بیرون کشیدم، اما فدراسیون فوتبال به راحتی از بخش بزرگی از این مبلغ گذشت و حاضر نیست با شکایت از ایافسی این پول را بگیرد.»
کفاشیان: نمیشود این پول را از ایافسی گرفت!
علی کفاشیان رئیس وقت فدراسیون فوتبال در جریان تمام اتفاقات مربوط به اولین پول بلوکهشده ایران قرار دارد. نامهنگاریها و پیگیریهای حقوقی برای آزادسازی یکمیلیون دلار پاداش تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2010 آفریقا زیر نظر شخص کفاشیان انجام میشد اما بعد از اعلام رأی نهایی، ریاست فدراسیون فوتبال در اختیار مهدی تاج قرار میگیرد.
کفاشیان درباره این پرونده میگوید: «یکمیلیون دلار به خاطر تحریمها بلوکه شد اما در نهایت ایافسی این پول را به ما برگرداند.»
او در پاسخ به اینکه چرا بیش از 700هزار دلار کسر و تنها 280هزار دلار از یکمیلیون دلار به ایران بازگردانده شده تأکید میکند: «تا جایی که یادم هست حدود 400هزار دلار فقط از این پول کسر شده بود. الان رقم دقیق آن را به خاطر ندارم اما فکر نمیکنم 700هزار دلار بوده باشد.»
چرا علیرغم اینکه فدراسیون فوتبال وکیل خود را داشته، باید بابت وکیل به ایافسی پول میداد؟ رئیس وقت فدراسیون فوتبال به این سؤال اینطور پاسخ میدهد: «بله، ما هم وکیل داشتیم اما ایافسی اصرار داشت خودش پیگیر کارهای حقوقی باشد.»
چرا بعد از آن فدراسیون فوتبال ایران از ایافسی شکایت نکرد؟ کفاشیان میگوید: «بعد از صدور رأی من دیگر از فدراسیون فوتبال بیرون آمدم و نمیدانم درباره این پرونده چه اتفاقاتی رخ داده است. اگر مشکلی وجود داشته باشد حتماً مسئولان فدراسیون شکایت میکنند اما موضوع این است که این پول را نمیشود از ایافسی گرفت چون آنها میگویند پول وکیل دادهاند و پول را برنمیگردانند.»
۱۳۹۹ فروردین ۳۱, یکشنبه
عضو تیم ملی دوومیدانی زنان: مسئولان ، در جاکارتا ته دلم را خالی کردند
تهران- ایرنا- عضو تیم ملی دوومیدانی زنان گفت: برخی افراد در فدراسیون چند روز مانده به مسابقه من در بازیهای آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا مدام میگفتند که اگر رکورد نزنی و مقامی نیاوری، باید منتظر حرفهای دیگران باشی.
آنان نه تنها به من روحیه نمیدادند بلکه ذهنم را برای خطا آماده و ته دلم را خالی کردند.«الهام کاکلی» عضو تیم ملی دو و میدانی که سالها در ماده ۲۰۰ و ۴۰۰ متر در مسابقات داخلی و برون مرزی شرکت کرد. او به دلیل برخی ناهماهنگیها و اشتباهات بازیهای داخل سالن آسیایی در ترکمنستان را از دست داد و نتوانست تواناییهای خود را آنجا به نمایش بگذارد.
وی هر چند یکی از اعضا تیم ملی دوومیدانی در بازیهای آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا بود اما به دلیل کمبود امکانات و سایر مشکلات نتواست رکوردهای خوبی را در جاکارتا به ثبت برساند. او برای نخستین مرتبه در مقطع راهنمایی و از سال ۷۸ توانست پای به رقابتهای داخل سالن قهرمانی کشور بگذارد.
گفت و گوی خبرنگار ورزشی ایرنا را با این ملیپوش دوومیدانی زنان ایران را در زیر میخوانیم.
دوم ابتدایی در مسابقات استانی دوی سرعت شرکت کردم
در دوران ابتدایی معلم ورزش به استعدادم در رشته دوومیدانی پی برد. در مسابقات استانی شرکت کردم و مقام آوردم اما متاسفانه بنا به مشکلاتی این ورزش را کنار گذاشتم.
سال دوم راهنمایی شرایطی ایجاد شد که به مسابقات استانی و کشوری بروم. از سال ۷۸ به صورت مدام در رقابتهای داخل سالن قهرمانی کشور و در مادههای ۶۰ متر با مانع و ۲۰۰ متر شرکت کردم. در آن زمان اردوها در اردوگاه شهید منتظری برگزار میشد. سال نخستی که شرکت کردم به هنگام دوییدن سرم را تکان میدادم و بعد از آن مسوول مسابقات کشوری وقتی دوییدن من را دید گفت که خیلی خوب میدود اما او را انتخاب نمیکنم، زیرا سر خود را تکان میدهد. خیلی به من برخورد. هر روز بعد از تمرین در پیست میایستادم و تلاش میکردم تا سرم را نگاه دارم تا تکان نخورد. اما برایم سخت بود زیرا در تستهایی که میگرفتند همواره اول میشدم اما بخاطر تکان دادن سرم انتخابم نمیکردند.
بدون مربی تمرین میکردم
بیشتر مسابقات داخل سالن بود و بعد از آن مجموعه ورزشی آفتاب انقلاب ساخته شد. قبل از آن نیز مسابقات در ورزشگاه آزادی برگزار میشد. بعد از پشتسرگذاشتن دوران تحصیلی، دیگر مربی نداشتم. شرایط سختی بود که در کنار مربی مرد تمرین کنم که در غیر این صورت باید در تهران تمرین میکردم و آنجا هم مربی زنی نداشتم. برای همین مدتی تنها تمرین میکردم و زمان کوتاهی هم از این ورزش فاصله گرفتم زیرا دانشجو شدم و مربی هم نداشتم. برنامههایم بهم ریخته بود. یک مربی مرد پیدا کردم و به صورت تلفنی به مدت چهار سال از دانش او بهرهمند شدم. در سال ۸۳ در مسابقات داخل سالن بهترین رکورد را در ماده ۲۰۰ متر ثبت کردم.
یک بار به صورت اتفاقی در مسابقات داخل سالن شرکت کردم. تیم ما نیاز داشت تا امتیاز دیگری کسب کند بنابراین به من گفتند تا در ماده ۴۰۰ متر شرکت کنم. در این ماده به ورزشکار خیلی فشار میآید برای همین این ماده را دوست نداشتم. من گفتم دونده ۴۰۰ متر نیستم و زنگ زدم به مربی و گفت برو و شرکت کن و به این مسابقه به دید یک تجربه نگاه کن و مهم نیست مقام بیاوری و تلاش کن و با شناختی که از تو دارم میتوانی. رفتم و خیلی هیجان داشتم. سر خط ایستادم و نمیدانستم چگونه بدوم. از خط پایان که رد شدم دیدم دوستم بالا و پایین پرید و گفت که رکورد خوبی زدم.
پس از آن مربی گفت بدرد دوی ۴۰۰ متر میخوری بنابراین تمریناتم را در این ماده ادامه دادم. در مسابقات قهرمانی کشوری یکی از دو و میدانی کاران به من خندید و گفت «تو و چه به دوی ۴۰۰ متر» اما با شروع مسابقه و دویدن از همه جدا و اول شدم و همه گفتند که چگونه در این ماده موفق شدم. به آن ورزشکار لبخند زدم و گفتم حالا حرفی برای گفتن داری. از آن سال در ماده ۴۰۰ متر شرکت کردم. مربی من عباس کریمی از بروجرد بود. وی گفت بیشتر از این نمیتوانم به تو کمک کنم و باید مربی را عوض کنی. میترسیدم نکند با تغییر مربی شرایطم در دوییدن نامناسب شود. در سال ۹۳ با «حسین قائمی» از دوندههای ۲۰۰ متر و عضو تیم ملی آشنا شدم و او در ۴۰۰ متر به من کمک کرد و در مسابقات مختلف در این ماده بلا استثنا اول میشدم.
الان شرایط خیلی فرق میکند. در آن زمان نه به دنیای مجازی دسترسی داشتیم نه اینکه مسابقات متعدد برگزار میشد و خودمان باید خود را نجات می دادیم یا اینکه باید یکی ما را معرفی میکرد. آنهایی که در تهران بودند و جلوی دید مسوولان قرار داشتند بیشتر مورد توجه قرار می گرفتند. احساس میکردم دوری از تهران باعث میشود تا دیده نشوم. گرچه پس از مدتی عضو تیم ملی شدم.
عضو تیم ملی نجات غریق بودم
بیاد دارم در سال ۲۰۱۷ در بازیهای آسیایی داخل سالن ترکمنستان شرکت میکردم اما اشتباهی رخ داد و نام من رده نشده بود و به من گفتند که نمیتوانیم نامت را رد کنیم. بزرگترین ضربه را خوردم زیرا در این مسابقات بدنم به صورت کامل آماده بود و میتوانستم مدال بگیرم. در آن زمان فشار زیادی به من وارد شد. پس از آن باید در بازی های آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا در ۲۰۰ متر شرکت میکردم. مربی گفت به تو قول میدهم تا برای این مسابقات انتخاب شوی. برای آنکه انتخاب شوم سخت و مداوم تمرین کردم. برخی زیر پستهایم در اینستاگرام مینوشتند تمرین تا جاکارتا. بدون هیچ حاشیهای تمرینات را انجام دادم و در مرحله اول مسابقات رکوردگیری، رکورد خوبی زدم. در آن زمان باید در مسابقات جهانی نجات غریق ساحلی هم شرکت میکردم. در کنار دوییدن عضو تیم ملی نجات غریق هم به مدت ۵ سال بودم. در اردوی تیم ملی نجات غریق در رشت حضور داشتم که از فدراسیون با من تماس گرفتند که شما در تیم ملی دو و میدانی هستی و بازیهای آسیایی مهمتر از قهرمانی نجات غریق جهان است.
از استرس صدای مربی را نمیشنیدم
در آن مدت برخی سعی کردند کارشکنی کنند و برخی اعتراض داشتند که چرا من به بازیهای آسیایی میروم. این موضوع برایم ناخوشایند بود. در آخرین رکوردگیری با وجود کلی استرس همه تلاشم را کردم. حتی صدای مربی هم نمیشنیدم و سرم گیج میرفت. رفتم سر خط و به ناگاه به خودم آمدم و دیدم از دیگر ورزشکاران عقب هستم. به خودم آمدم و دوییدم و اول شدم. هیچ ارگانی از من حمایت نکرد و فدراسیون هم اردویی برای من نگذاشت. هیچگونه پولی به من و مربیم نداد. با امکانات خودم توانستم تا اینجا برسم. پس از آن بدون مربی به بازیهای آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا رفتم. در واقع فدراسیون مربیم را با من اعزام نکرد.
مسوولان ذهنم را برای خطا آماده کردند
گرچه پیش از آن یکی از مسوولان به هنگام تمرین در پیست بالای سرم بود و به یکباره به من گفت نکند فردا به مسابقات بروی و خطا کنی و باید حواست باشد. مهم نیست مقام بیاوری و باید رکورد بیاوری و خطا نکن. من روانشناسی ورزشی خواندهام و این حرف بدترین حرفی است که یک مسوول میتواند به ورزشکاری بزند که یک روز دیگر به مسابقات آسیایی میخواهد برود. در واقع ذهن من را آماده میکرد تا خطا کنم. به نظرم ورزشکار وقتی رکوردی را کسب کرده شایستگی خود را نشان داده و آنان بجای حمایت کردن تَه دلم را خالی میکردند. نبودن یک رونشناس بزرگترین صدمهای است که میتواند به ورزش بزند. در جاکارتا روانشناسان ژاپنی بیشتر از خود ورزشکاران بودند.
رسانهها می گفتند حق یکی را خوردهام
در آن زمان از رسانههای مختلف به من زنگ میزدند که شما به جای شخص دیگری به مسابقات رفتی. خیلی به من فشار آوردند. آن ورزشکار برایم حواشی درست کرد و سبب شد تا دیگران فکر کنند تا حقش را خوردهام. وی به رسانهها گفته بود که من به کاکلی کاری ندارم، من را چرا به این مسابقات نمیبرند. آنقدر این کلمات را در جاهای مختلف تکرار کرد همه تصور میکردند حق او را خوردهام. برخی از دوستانم میگفتند چرا اعلام نمیکنی که نفر دوم یا سوم را به جای تو که اول شدی نمیبرند.
در بازیهای آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا و در روز مسابقه به حدی ذهنم درگیر بود که نتوانستم نتیجه دلخواه را کسب کنم. شب قبل از مسابقه یکی از مسوولان در اتاقم را زد و گفت نخند و بگیر بخواب و فردا که رفتی در مسابقه و مقام نیاوردی و دیگران درباره تو حرف زدن میفهمی. با این استرس در جاکارتا مقام خوبی کسب نکردم. به ایران بازگشتم و حال خوبی نداشتم. باید در مسابقات جهانی نجات غریق شرکت میکردم که این امر با گرانی دلار همراه شد و وزارت ورزش گفت فقط ورزشکاران مرد را اعزام کنید. پس از آن در رقابتهای دوومیدانی داخل سالن قهرمانی سال ۲۰۱۸ آسیا در ایران رکوردشکنی کردم. بعد از آن برای مسابقات داخل سالن آسیا تمرین کردم که بدلیل شیوع ویروس کرونا لغو شد.
به نظرم وقتی فدراسیون امکاناتی برای ورزشکاران فراهم نمیکند و مسابقات مختلف نمیفرستد چگونه توقع مدالآوری دارد. در مسابقات جاکارتا لباسهای من کامل خیس بود. در صورتی که تیم قزاقستان از قبل اردوهای خوبی را در مالزی داشت تا در این شرایط قرار بگیرند و ما حتی به اردوی کیش هم اعزام نشدیم. غیر از «لیلا رجبی» در فضای باز هیچ کسی ورودی مسابقات جهانی را نیاورده است. ما از لحاظ سخت افزاری و علمی عقب هستیم و مربیان هم برای ارتقا دانش به جایی اعزام نمیشوند. برای پیشرفت باید با ورزشکار بهتر از خود رقابت کنی تا تفاوت را احساس و سعی کنی خود را به آن فرد نزدیک کنی.
فدراسیون دوومیدانی تلاشی ندارد تا ورزشکار با استعداد خود را حفظ کند. حتی به ما گفتند سنمان بالا رفته و باید کنار بروید. شاید هنوز آن ورزشکار به اهدافش نرسیده و این حرفها درست نیست و خیلی از ورزشکاران بخاطر بی مهریهای فدراسیون و توجه نکردن به حقوقشان این ورزش را کنار گذاشتند. رشتهای که میتواند بخاطر تعدد مادهها پرمدالترین باشد، بدلیل نبود سرمایهگذاری پیشرفتی هم ندارد. اگر روحیه خوبی نداشتم و جنگنده نبودم دو و میدانی را کنار میگذاشتم.
تمرین ملیپوش بوکس در "کلبه وحشت"!
ایسنا/خوزستان بوکسور خوزستانی وزن ۶۹ کیلوگرم تیم ملی با اشاره به وعده ی داده شده به بوکسورهای شهرستان ایذه برای ایجاد یک سالن مناسب، گفت:
اکنون یک سالن داریم که نمی شود نام آن را سالن بوکس گذاشت و بیشتر شبیه یک انباری است، حتی لقب "کلبه وحشت" را به باشگاه بوکس ایذه داده اند.مسلم مقصودی در گفت و گو با ایسنا، در خصوص چگونگی روند تمریناتش، اظهارکرد: برای حضور در رقابت های جهانی فرانسه که آخرین رویداد برای کسب سهمیه المپیک بود، آماده می شدم که با شیوع کرونا، این مسابقات و همچنین المپیک به تعویق افتاد ولی من به هیچ عنوان تمریناتم را قطع نکردم زیرا هدفی دارم که باید آن را به بهترین شکل ممکن به سرانجام برسانم.
تمرین در خانه برای حفظ آمادگی جسمانی
وی افزود: در حال حاضر مصمم و باانگیزه در خانه تمرین می کنم و کوهنوردی هم می روم. شرایط تمرین در خانه با آن تمرینی که در باشگاه داریم، بسیار متفاوت است اما اکنون مجبوریم که در خانه باشیم. من هم به صورتی در خانه تمرین می کنم که افت نکنم و آمادگی ام تا شروع مجدد اردوهای تیم ملی حفظ شود. در این زمینه نیز آقای محمدمهدی داوودی، مربی پایه ام واقعا به من کمک می کند که باید از او تشکر کنم.
تاخیر در مسابقات جهانی فقط به سود بوکسورهای ایرانی نیست
این بوکسور خوزستانی درباره تاخیر ایجاد شده در برگزاری مسابقات کسب سهمیه المپیک نیز عنوان کرد: شرایط برای تمام بوکسورهای دنیا یکسان است و نمی توان گفت که تاخیر در مسابقات جهانی، تنها به سود ما است زیرا همان قدر که ملی پوشان ایرانی از این وقفه برای بیشتر تمرین کردن استفاده می کنند، سایر بوکسورها هم چنین شرایطی دارند.
همچنان برای کسب سهمیه المپیک انگیزه دارم
وی با بیان این که اعزام نشدنم به رقابت های پیشین کسب سهمیه المپیک، حکمتی بود، افزود: زمانی که تیم ملی به اردن اعزام شد، اگر در وزن ۶۹ کیلوگرم سهمیه می گرفتیم، من دیگر راهی نداشتم اما با این وجود، تمریناتم را ادامه دادم. یعنی منتظر نماندم ببینم ملی پوش ایران در این وزن سهمیه می گیرد یا نه و بعد تمرین کنم. البته اعزام نشدنم، یک ماه در انگیزه ام تاثیر گذاشت اما دوباره امیدوار شدم و مصمم تمرین کردم. حالا فکر می کنم نرفتنم به اردن بی حکمت نبوده است. در واقع هیچ کار خدا بی حکمت نیست. من برای کسب سهمیه همچنان مصمم هستم و انگیزه دارم.
من در استعدادهای ایذه گم می شوم
مقصودی در ادامه درباره وضعیت بوکس ایذه نیز گفت: من در استعدادهای ایذه گم می شوم. در ایذه استعدادهای بسیاری وجود دارد ولی به خاطر شرایط خانوادگی، مالی و امکانات ورزشی ضعیف، دلسرد می شوند و انگیزه شان را از دست می دهند.
تمرین در "کلبه وحشت"
وی با اشاره به وعده داده شده به بوکسورهای ایذه ای برای ایجاد یک سالن مناسب در این شهرستان، عنوان کرد: اکنون یک سالن داریم که نمی شود نام آن را سالن بوکس گذاشت و بیشتر شبیه یک انباری است. حتی لقب "کلبه وحشت" را به باشگاه بوکس ایذه داده اند. در سال ۹۷ که مسابقات کشوری در اهواز بود، آقای حیدری، مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان به من قول داد که یک سالن در ایذه برای ما آماده کند اما هنوز اتفاقی نیفتاده است. چند سال است که بوکسورهای ایذه در اوج هستند ولی انگار که ما هیچ مدالی کسب نکرده ایم و توجهی صورت نمی گیرد. حتی دو سال پیش بعد از مسابقات قهرمانی کشور در اهواز که خوزستان قهرمان شد، قول دادند که به ایذه یک رینگ بوکس بدهند ولی این وعده نیز محقق نشد.
۱۳۹۹ فروردین ۳۰, شنبه
سرگردانی 10 میلیاردی: چشم بازیکنان نفت به «پرداخت حقوق» خشک شد
دو باشگاه نفت مسجد سلیمان و پارس جنوبی جم طی شش ماه گذشته به هر ترتیبی که شد
موفق شدند حداقل دریافتی به بازیکنان خود داشته باشند اما بازیکنان صنعت نفت حتی به یاد ندارند آخرین زمانیکه حقوق گرفتهاند چه تاریخی بوده است.به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، اگر برای مشکلات مالی در فوتبال ایران رده بندی تعیین شود بدون شک تیم صنعت نفت آبادان همیشه بین سه تیم نخست خواهد بود. با توجه به نام این باشگاه شاید هیچ زمان آنها در حالت عادی نباید مشکل مالی داشته باشند اما کمک پالایشگاه نفت آبادان به این باشگاه غیرقانونی است.
اواسط سال گذشته وزارت نفت طی بیانیهای اعلام کرد که دیگر قصد تیمداری در ورزش قهرمانی کشور را ندارد. بعد از مصوبه مجلس مبنی بر اختصاص ندادن درصدی از بودجه دولت به وزارت ورزش، وزارت نفت طی ابلاغیهای مشخص کرد که با خروج از مشارکت در ورزش حرفهای سه باشگاه پارس جنوبی جم، نفت مسجد سلیمان و صنعت نفت آبادان دیگر از حمایت مالی این وزارت برخوردار نخواهند بود.
این ابلاغیه وضعیت این سه باشگاه را بیشتر از گذشته دچار بحران کرد چراکه پیش از صدور این دستور هم سه باشگاه مذکور وضعیت مناسبی نداشتند و بحث مشکلات مالی آنها یک اتفاق معمولی به نظر میرسید. دو باشگاه نفت مسجد سلیمان و پارس جنوبی جم طی شش ماه گذشته به هر ترتیبی که شد موفق شدند حداقل دریافتی به بازیکنان خود داشته باشند اما بازیکنان صنعت نفت حتی به یاد ندارند آخرین زمانیکه حقوق گرفتهاند چه تاریخی بوده است.
در هفته گذشته طالب ریکانی به عنوان کاپیتان تیم صنعت نفت آبادان پس از تعطیلات عید نوروز مشخص کرد که بازیکنان این تیم حتی با توجه به وعدههای مسئولان باشگاه پیش از فرا رسیدن سال جدید هم پولی دریافت نکرده بودند و به اصطلاح با جیب خالی سال جدید را آغاز کردند. در قسمتی از پست ریکانی در اعتراض به مسائل مالی او نوشته بود: «چندین ماه تاخیر به بهانه واریز نشدن پول از اهواز به آبادان بود. حالا که پول چند هفتهای است که در آبادان انتظار چند امضای فرمایشی را میکشد. چرا صریح نمیگویید کجای کار میلنگد؟»
اما ماجرای پول چیست؟
وقتی تلاش مدیران باشگاه صنعت نفت برای عقد قرارداد با یک حامی مالی بی نتیجه ماند و طی چند ماه فقط اعضای باشگاه وعده شنیدند، مشخص شد که وزارت نفت تصمیم دارد به این باشگاه بودجهای تزریق کند. مبلغ 10 میلیارد تومان بودجه از سوی پالایشگاه آبادان در اختیار اداره تربیت بدنی استان خوزستان قرار گرفت. از این رقم که حدود یک ماه است در حساب اداره تربیت بدنی است، 5 میلیارد تومان کسر شده است! اقدام وزارت نفت برای دور زدن ابلاغیهای که در سال گذشته تصویب شده بود به ضرر باشگاه نفت آبادان شده است.
5 میلیارد تومان در اختیار اداره تربیت بدنی مانده است و 5 میلیاردتومان تنها به حساب هیات فوتبال شهرستان واریز شده است که اکنون در انتظار امضای شورای تامین یا فرماندار است تا به حساب باشگاه منتقل شود. در حالیکه قرار بود بازیکنان صنعت نفت پیش از آغاز مسابقات فصل 30 درصد از قرارداد خود را دریافت کنند در حال حاضر با گذشت چندین ماه از لیگ نوزدهم آنها طی دو مرحله در جریان فصل این 30 درصد به حسابشان واریز شده است.
در واقع مشکلات مالی صنعت نفت تا جایی پیش رفت که اعتصاب بازیکنان این تیم در اعتراض به این وضعیت جزو اخبار روتین بوده و همین روند سرمربی کروات را از این دور کرد و به تیم ملی رساند. امید برزیلیها به طی کردن یک فصل رویایی با دراگان اسکوچیچ بود اما شرایط نامساعد برای ادامه همکاری این سرمربی با باشگاه آبادانی بهانههای مناسبی را ایجاد کرد که او بخواهد قراردادش را فسخ کرده و ایران را ترک کند.
اسکوچیچ چه شد؟
یکی از امیدهای مدیران صنعت نفت در روزهایی که کمکهای وزارت نفت قطع شده بود، دریافت غرامت از سرمربی سابق این تیم بود. دراگان اسکوچیچ که با وجود مشکلات مالی جایگاه قابل تقدیری را برای تیم نفت به دست آورده بود و نزدیک به مدعیان در جدول رقابت میکرد در اواسط فصل نوزدهم از صنعت نفت جدا شد و در حالیکه تعهدنامهای را امضا کرده بود تا به هیچ تیم ایرانی نپیوندد، سرمربیگری تیم ملی ایران را پذیرفت.
در این توافق مشخص شده بود که اگر اسکوچیچ توافق را زیر پا بگذارد باید رقم 120 هزار دلار به عنوان غرامت بپردازد که پس از سه ماه او به تعهدش عمل نکرد و شکایت باشگاه نفت هم به فیفا ارسال شده است. باشگاه نفت در حال حاضر منتظر جواب فیفا است و این سرمربی کروات با حکم فیفا باید غرامت را به این باشگاه پرداخت کند.
یوسفنژاد: فدراسیون فوتبال ورشکسته مدیریتی است
تهران- ایرنا- عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی گفت: با اساسنامه کنونی فدراسیون فوتبال ایران ورشکسته مدیریتی و بدهکار مالی است.
موضوع اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران و ایرادهای فدراسیون جهانی فوتبال به این اساسنامه به یکی از مهمترین بحثهای روز ورزش کشور تبدیلشده است. موضوعی که در اسفندماه به سدی در برابر برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال تبدیل و درنهایت آن را به زمان دیگر موکول کرد. گروه ورزشی ایرنا برای آگاهی از مشکلات و بایسته آن پای صحبتهای علیاصغر یوسفینژاد نایب رییس فراکسیون ورزش و عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی نشسته است.
متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:
تصویب کامل اساسنامه بیش از یک سال زمان میبرد
فدراسیون جهانی فوتبال یک سری ایرادهای اساسی را به اساسنامه فدراسیون وارد کرده است که باید اصلاح شود. برای اصلاح این موارد باید چند نهاد همکاری لازم را به عمل آوردند. اساسنامه تدوینشده باید در مجمع این فدراسیون تصویب و به وزارت ورزش و جوانان برود ازآنجا وزارتخانه در قالب یک لایحه، آن را به هیات دولت ارائه و درنهایت پس از تصویب به مجلس شورای اسلامی فرستاده شود. این پروسه کوتاهمدت نیست بلکه بیش از یک سال زمان خواهد برد لذا برای تسریع در این کار باید تدوینکنندگان اساسنامه، مجمع فدراسیون، وزارت ورزش و هیات دولت هماهنگی لازم را داشته باشند.
انتظارات فیفا یک مورد نیست
فدراسیون جهانی فوتبال ایرادهای زیادی به اساسنامه فدراسیون ما گرفته است و در نامه خود به مواردی مانند حقوق بشر، عدم تبعیض نژادی، ارتقای روابط دوستانه، تکلیف اعضای فدراسیون، عدم دخالت سیاسیون، شفافیت، احترام به قوانین، استقلال نهادهای قضایی فدراسیون، واضح و شفاف بودن قوانین، استقلال در تصمیمگیری و … را بر اساسنامه وارد دانسته است که باید حتما برطرف شود. همچنین مواردی مانند پاسخگویی مدیران و گزارش هزینهها در ایرادهای فدراسیون جهانی وجود دارد. البته بخش دیگری از مشکلات اساسنامه به مسائل داخلی مرتبط است که به فیفا مربوط نمیشود.
قانون باید فصل الخطاب باشد
لازمه پیشرفت فوتبال ایران گذر از شکل سنتی و رسیدن به فوتبال مدرن است. البته برای ایران کار باید مدیران نوین سیستم مدیریتی قوی و مستقلی داشته باشند و علم مدیریت ورزش را نیز داشته باشند. با مدیران سنتی و اشخاصی که کارنامه ردی در فوتبال دارند نمیشود به پیشرفت دست پیدا کرد. لذا برای گذر از فوتبال سنتی باید نخست اساسنامه را بهصورت شفاف و واضح بنویسیم و در اختیار همگان قرار گیرد. سابقه مدیران سنتی نشان داده که آنان در اجرای تصمیمات سلیقهای، مصلحتی و تحت تاثیر افکار خود بودند اساسنامه باید بهگونهای تنظیم شود که قانون در آن فصل الخطاب باشد.
این قانون برای پیشرفت باشد نه اینکه افراد برای حفظ قدرت خود از آن بهعنوان یک اهرم استفاده کنند. تاکنون در فدراسیون قانون نادیده گرفتهشده است. بهگونهای که رییس سازمان اقتصادی فدراسیون یا گروههای ملی عملکرد مناسبی نداشتند و جایگاه آنان در اساسنامه بهدرستی تعریفنشده است.
عملکرد برخی مدیران فوتبالی قابل دفاع نیست
یکی از بیقانونیها دخالت فدراسیون فوتبال در انتخاب رییس هیات های استانها است که منجر به ناکارآمدی فدراسیون شده است. همچنین حضور افراد غیرمتخصص در فدراسیون و مدیریت آن ضرر جبرانناپذیری به فوتبال ایران زده است. عملکرد این افراد در تصمیمگیریها قابل دفاع نیست. وزارت ورزش و جوانان نباید در برابر این مشکلات سکوت کند متاسفانه در برخی از مواقع این وزارتخانه منفعل بوده است.
فدراسیون ورشکسته مدیریتی است
با اساسنامه کنونی فدراسیون فوتبال ایران به معنی واقعی ورشکسته مدیریتی، بدهکار مالی و ضعیف در عملکرد بوده است و راهکار تمام این مشکلات باید در اساسنامه جدید گنجانده شود. لذا در این اساسنامه که قوانین و مقررات لازم برای توسعه فوتبال و مدیریت فوتبالی بهصورت شفاف و روشن باید مشخص شود.
در این اساسنامه باید تکلیف مسائلی مانند مثلا حق پخش درآمد تبلیغاتی محیطی، مشخص بودن قراردادها، مدیریت اقتصادی فوتبال و … مشخص شود و مدیران موظف به پاسخگویی باشند زیرا در اساسنامه کنونی کسی پاسخگوی عملکرد خود نیست و در برخی از مواقع مدیران هم بهجای عذرخواهی طلبکار میشوند.
در سال چندین مورد شکایت از سوی بازیکنان و مربیان خارجی به فدراسیون جهانی میرود و درنهایت آنان پول خود را از بیتالمال میگیرند. مربیان و بازیکنان خارجی بهخوبی میدانند که چگونه از ضعف مدیران فوتبالی بهره ببرند. این مشکل در فوتبال ایران یک بیماری تاریخی است.
از فوتبال مدرن دنیا عقب ماندیم
در فوتبال مدرن همه به دنبال یک چشمانداز بیست یا سیساله هستند اما در ایران مربیان تیم ملی از نبود کمپ، زمین، دستمزد و برنامهریزی مینالند؛ و با این شرایط نمیشود با فوتبال مدرن دنیا رقابت کرد. مردم نیز از اینگونه مدیریت ناراضی هستند. استعدادیابی، آموزش، سازندگی و برنامه بلندمدت در فوتبال ایران کمتر دیده میشود ما برای حضور در لیگ قهرمانان باید سندسازی حرفهای انجام دهیم اما هرسال کنفدراسیون فوتبال آسیا به ما ایراد میگیرد.
باید از خود بپرسیم چه کسانی به فوتبال ایران کمک خواهند کرد؟ در این همهسال به خاطر عدم حضور افراد تحصیلکرده در کرسی مدیریتی و مطلعین فوتبالی افرادی با معیارهای ضعیف در فدراسیون حضور پیدا مرد که ایران برای فوتبال ما زیان و ضررهای زیادی به همراه داشته است.
مدیر ارشد فوتبال دروغ میگوید
رییس اسبق فدراسیون فوتبال که چند دهه سابقه مدیریت در ورزش و فوتبال دارد در برابر میلیونها ایرانی میگوید ما به فیفا دروغ گفتیم و آن فدراسیون را دور زدیم. اینگونه اظهارات شرمآور است. تصور کنید که یک بازیکن فوتبال از شهرستانها اینگونه بهدروغ گفتن خود اعتراف میکرد فدراسیون و کمیتههای انضباتی و اخلاق چه تصمیمی برای او میگرفت؟
فدراسیون ناتوان از کنترل کیروش بود
یکی از مهمترین نقاط ضعف فدراسیون کنونی فوتبال دیپلماسی ورزشی است که در مناقشات بینالمللی بازنده میشود. همچنین در منطقه همیشه ما در برابر کشورهای عربی توان لابی کردن نداریم و این سبب خسارتهایی به فوتبال ایران شده است. فدراسیون فوتبال حتی ناتوان در مدیریت دعوای برانکو ایوانکویچ سرمربی پرسپولیس و کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی فوتبال بود.
چرا سرمربی تیم ملی به خود اجازه داد که حتی در امور مدیریتی دخالت کند چرا کسی در فدراسیون نتوانست رفتار او را مدیریت کند. در کجای دنیا مربی به خود اجازه چنین رفتارهایی را میدهد.
فوتبال ایران ارتباط مناسبی با مراکز آموزشی ندارد
استعدادیابی یکی از مهمترین برنامههای فوتبال مدرن دنیا است طرحی که گردش نخبگان ورزشی را در فوتبال راحت خواهد کرد اما فدراسیون فوتبال ایران در زمینه ارتباطگیری با مراکز آموزشی مانند مدارس، دانشگاه، نیروهای انتظامی و نظامی ضعیف عمل میکند.
قانون دسترسی آزاد به اطلاعات در اساسنامه لحاظ شود
نباید مدیران فدراسیون بدون توجه به پست و جایگاه خود از بودجه مصوب هزینه کنند. در اساسنامه جدید باید قانون دسترسی آزاد به اطلاعات لحاظ شود. بر اساس این قانون که مصوب مجلس شورای اسلامی است تمام مسائل اقتصادی در دید عموم قرار گیرد و همچنین ترازنامه اقتصادی به اطلاع همه برسد و مسائل مجمع شفاف و واضح باشد.
فوتبال ایران درمانگر نیست
در دنیا فوتبال به درمانگر معروف است و میشود با استفاده از آن بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی را حل کرد اما فوتبال ایران خود نیاز به درمان دارد. وقتی چنین شرایطی بر فوتبال حاکم است چگونه انتظار داشته باشیم ویژگی درمانگری فوتبال بیشازپیش بروز کند. اگر اساسنامه با شرایط پیشین نوشته شود بدون شک در دور تسلسل گرفتار خواهیم شد و درد فوتبال ایران درمان نخواهد شد.