۱۳۹۸ دی ۲۴, سه‌شنبه

امنیت چیست ؟



امنیت فقط به این نیست که طالبان در کشور ما بمبگذاری نمی کند.

که داعش سرت را نمی بُرَد.

که نصف شب بمب و موشک بر شهر و خانه ات نمی بارد.

اینها یعنی جنگ نیست !

عدم امنیت یعنی تا صبح به ماشینت سر بزنی مبادا به سرقت برود.

عدم امنیت یعنی وقتی شب نیستی یک نفر از اهل خانواده در خانه بخوابد تا دزد نیاید.

عدم امنیت یعنی پس اندازت را از این بانک به بانک مطمئن تری ببری تا مبادا ورشکسته شود.

عدم امنیت یعنی به مسافرت نروی از ترس اینکه پس اندازت تمام نشود.

عدم امنیت یعنی نرخ ارز امروزت با فردا تفاوت کند. عدم امنیت یعنی نرخ طلا و سکه و تورم این هفته با هفته ی بعد مشخص نباشد.

عدم امنیت یعنی از ترس مخارج زندگی خودت و حداقل یک نفر دیگر ازدواج نکنی و جوانیت بگذرد.

عدم امنیت یعنی اول پائیز و یا شروع سال تحصیلی استرس مدرسه و دانشگاه بگیری.

عدم امنیت یعنی برای دیده شدن و پیشرفت ، بسیجی ، چادری و ولایت مدار باشی.

عدم امنیت یعنی چه مراسم شادی و چه مراسم غم برای مخارجش اندوهگین شوی.

عدم امنیت یعنی ورزشکاران تیم ملی دعا کند که به قرعه ی یک اسرائیلی نخورد.

عدم امنیت یعنی خوشحالی و شادی عمومی مردم کشور معطوف به نتایج خوب ورزشی باشد.

عدم امنیت یعنی کارگران ، حقوق بگیران دولت و کارمندان مسافرکشی کنند.

عدم امنیت یعنی معلم از ترس توبیخ و اخراج به شاگردانش آگاهی های عمومی ندهد.

عدم امنیت یعنی هنرمندان نگران مجوز کاری خود باشند.

عدم امنیت یعنی هر حکمی از دادگاهِ عدالت ، قابل خرید باشد.

عدم امنیت یعنی مردم از ترس گرانتر شدن کالاها بیشتر بخرند.

عدم امنیت یعنی بازنشسته از ترس بیکاری و حقوق ناچیز سکته کند.

عدم امنیت یعنی می ترسی عشق بورزی ، محبت کنی ، گلی را ببویی و حتی با طبیعت در آشتی باشی مبادا دیوانه خطابت کنند.

عدم امنیت یعنی خودت به بی عدالتی اعتراض نکنی و فرزندت را هم از ترس کشته شدن از اعتراض منع کنی.

و عدم امنیت یعنی جامعه و مردمِ کشورت دچار رکودِ فکری، پوچی و ناامیدی باشند.

به راستی تعریف یا معرفی واژه ی "امنیت" در صلاحیت جمهوری اسلامی است ؟

         ایران کشوری که به زَعمِ دنیا متمدن ، مهد علم و دانش و همچنین ثروتمند است ، خاک ، آب و هوا ، معادن و منابع دارد ، در هر زمینه ای دارای نیروهای با استعدادی است ...
 اما حکومت جمهوری اسلامی ، دانستن "حقوق ابتدایی یک انسان" را از مردمش دریغ می کند ، تعریف درستی از حقوق نوزادان و کودکان ندارد ، هیچ زنی و بچه ای در امان نیست ، زنان حق برابری با مردان را ندارند ، اقوام و اقلیت ها همیشه در معرض تبعیض قرار دارند ، فشارهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کاسه صبر مردم را لبریز کرده است ، معلم انگیزه ای برای ایفای رسالت خود ندارد ، پدران خجالت زده ی خانواده ی خویش اند ، بیماران از خرج بیمارستان و درمان در هراسند ، کهنسالان و پیران تنها و تنهاتر می شوند ، جامعه ای که درصد بیشتری از مردمش زیر خط فقر گذران "زنده بودن" می کنند و احساس پوچی و ناامیدی درصد بیشماری از جوانان و دانشجویان را در برگرفته است ،
چطور می تواند فقر اقتصادی ، فقر اجتماعی ، فقر ادبی و فرهنگیِ مردم خود را جبران کند ؟
چطور می تواند حتی به فکر محیط زیست خود باشد و از حیوانات و گیاهان بومی خود محافظت کند ؟

در نهایت جمهوری اسلامی ایران چگونه می تواند مدعی برقراری امنیت
و رفاه مردم کشورِ خود در هر زمینه ای باشد ؟؟؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر