باورهای
افراطی (تعصب) :
افراطی گرایی و تفکر تک بُعدی ، قدرتِ براندازی و نابودیِ بنیادِ هر مکتب فکری
را دارد و بیتردید آسیب چنین رفتاری ، خودی و غیرخودی نمیشناسد. چه این افراط
گرایی فردی باشد و چه در قالب یک نظام سیاسی خود را نشان دهد. جایی که باور یا
عقیده وجود داشته باشد یقینا انحراف از آن باور یا عقیده به مثابه ی افراط و یا
تفریط آشکار خواهد شد. به وضوح ، قفس ذهنیِ ساخته شده مؤثر از باورهای افراطی مانند
تعصب های مختلف ، نه تنها لطمات جسمی و روحی برای شخص به همراه خواهد داشت بلکه در
مقیاس بزرگتر ، آسیب های جدی و اساسی به حقوق ذاتی و شهروندی مردمِ یک جامعه وارد
می کند.
خرافات:
مرحوم دهخدا و
دکتر معین در معنای کلمه ی خرافه نوشته اند: عادت و عقیدتی بیرون از مبنای عقل و
ناسازگار با آموزه ها و موازین شرع و عرف. خرافه ، برخلاف باور عموم، به تحصیلات و
طبقه اجتماعی ربط چندانی ندارد. محیط زندگی به مانند روستا یا شهر، برای قبول یا
ردّ آن تاثیر نمیگذارد. نشانة سنتگرایی
و تعارض با دنیای مدرن هم نیست. در نتیجه ، خطرش همه را تهدید میکند. حتی آنها که
انکارش میکنند، اگر در خلوت کمی بیاندیشند، میپذیرند که اندکی به این بیماری
مبتلا هستند.
نشانه های
وجود یک اجتماع متعصب و خرافی کدامند ؟
اگر در جامعه و محیطی زندگی می کنیم که
توهّم و خیال در فرهنگ آن از جایگاه خاصی برخوردار شده و از طریق خانواده ، نسل به
نسل به دیگران منتقل می شود، این جامعه خرافی و دچار باورهای افراطی شده است. اگر
در چنین فضای پر ابهامی زندگی کنیم طبیعی خواهد بود که برای رفع مشکلات خود به
رمال، فالگیر و خرافه پرست مراجعه کنیم.
جهل و نادانی از
تاریخِ طولانی تر و عمیق تری نسبت به دانش و آگاهی بر خوردار است . چرا که همیشه
نادانی ، بسترساز و زمینه ساز دانایی بوده و بنابراین طبیعی است که
از عمر بیشتری برخوردار باشد.
هر چه بیراهه
ها و باورهای غیر واقعی در یک جامعه زیاد و زیادتر شود، نشانه هایی از سمت و سوی
آن جامعه به طرف «باورهای افراطی یا تعصب» و همچنین «خرافه پرستی» بیشتر می شود. ضمن
آنکه محیطهای «خشن و مستبد» اعم از خانواده و یا جامعه استعداد زیادی در ایجاد تعصب
و خرافه پرستی دارند. در چنین جامعه ای نه تنها دروغگویی، ریاکاری و قدرت استعماری
رشد می یابد، بلکه خلافکاری، انحراف و آسیب های فرهنگی و اجتماعی پررنگ تر میشود ...
گرایشات و فعالیت های علمی کم رنگتر می شود.
گرایشات و فعالیت های علمی کم رنگتر می شود.
توجه به ظواهر
قضیه بیشتر میشود.
بیماری های روحی
و روانی و به ویژه افسردگی ها رشد پیدا می کند.
گذشتهنگری و به
امید آینده نشستن بیشتر می شود.
خودفریبی و دگر
فریبی به شدت رشد پیدا میکند.
تعادل و توازن
اجتماعی به هم می خورد.
شادابی عمیق و
واقعی بسیار اندک خواهد شد.
حال با طرح چند پرسش، به مقایسة مطالب فوق با وضعیت کنونی جامعه ی ایران، می پردازیم.
· چند وقت است که ایران دچار سوء مدیریت و ناهماهنگی
نهادهای پایه شده است ؟
· چند وقت است که عموم شهروندان ایران از شَعَفِ خاطر و
آرامشِ روحی دور مانده اند ؟
· چقدر از دید و بازدیدها و انسجامِ عاطفی خانوادگی فاصله
گرفته اند ؟
· سطح اقتصادی عموم خانواده های ایرانی چگونه است ؟
· گرایش به کسب آگاهی و انگیزه ی علم اندوزی به چه میزان
است ؟
· نوجوانان و جوانان در ایران چه آینده ای را برای خود
متصورند ؟
· سن ازدواج و طلاق با استانداردهای زیستی همخوانی دارد ؟
· و نهایتاً امید به زندگی در بین مردم چگونه است ؟
اگر جواب به
این سوالات منفی باشد ، متاسفانه کشور ما ایران مصداق یک جامعه ی منحرف است که
فاصله ی زیادی با دستیابی به اهداف و آرمان های فردی و اجتماعی دارد.
محورهای اصلی در شکل گیری این جامعه ی منحرف، اعتقادات فردی و اجتماعی و سطح آگاهی افراد آن جامعه است.
محورهای اصلی در شکل گیری این جامعه ی منحرف، اعتقادات فردی و اجتماعی و سطح آگاهی افراد آن جامعه است.
راهکارهای
مقابله با باورهای افراطی و خرافات:
- در مبحث اعتقادات فردی و اجتماعی، هیچ چیز مهمتر و بنیادی تر از موضوع تربیت، پرورش و فضای خانواده نیست. اینجاست که نقش آموزش به کودکان پُر اهمیّت تر از قبل احساس می شود. اگر با این رویه به صورت واقعگرایانه و علمی برخورد شود، بسیاری از تَبَعاتِ نامبرده شکل نخواهد گرفت. در پی بهبودِ وضعیت فکری، اجتماعی و دیدگاهی، باورهای غلط و نادرست رو به کاستی گذاشته و حرکت در راستای شناخت واقعیت ها بهتر و دقیق تر خواهد شد.
- در خصوص میزان آگاهی به ویژه اطلاع داشتن و بی اطلاعی از مباحث مذهبی و دینی، از جمله اساسیترین مواردی است که باید به آن توجه عمیق و همه جانبه داشت. به این دلیل که دین و مذهب بر خلاف گذشته که چراغ هدایت و راه نجات بود ، در جوامع امروزی بیشتر به راه باریک، لغزان و پرخطری تبدیل شده است و می طلبد که پیروان آن بسیار هوشمندانه عمل کنند و در یک کلام بتوانند با روزگار پیرامون، خود را وفق دهند.
- در مبحث اعتقادات فردی و اجتماعی، هیچ چیز مهمتر و بنیادی تر از موضوع تربیت، پرورش و فضای خانواده نیست. اینجاست که نقش آموزش به کودکان پُر اهمیّت تر از قبل احساس می شود. اگر با این رویه به صورت واقعگرایانه و علمی برخورد شود، بسیاری از تَبَعاتِ نامبرده شکل نخواهد گرفت. در پی بهبودِ وضعیت فکری، اجتماعی و دیدگاهی، باورهای غلط و نادرست رو به کاستی گذاشته و حرکت در راستای شناخت واقعیت ها بهتر و دقیق تر خواهد شد.
- در خصوص میزان آگاهی به ویژه اطلاع داشتن و بی اطلاعی از مباحث مذهبی و دینی، از جمله اساسیترین مواردی است که باید به آن توجه عمیق و همه جانبه داشت. به این دلیل که دین و مذهب بر خلاف گذشته که چراغ هدایت و راه نجات بود ، در جوامع امروزی بیشتر به راه باریک، لغزان و پرخطری تبدیل شده است و می طلبد که پیروان آن بسیار هوشمندانه عمل کنند و در یک کلام بتوانند با روزگار پیرامون، خود را وفق دهند.
نتیجه گیری:
برای برچیدن بساط جامعه ی منحرف، چاره ای جز سوق دادن جامعه به سوی تفکر و استدلال وجود ندارد، چون همین تفکر و استدلال است که موجب شکل گیری علم، دانش و منطق می گردد. امروزه نگاه گذرا به گذشته و نگاه عمیق به آینده منطقی به نظر می رسد.
برای برچیدن بساط جامعه ی منحرف، چاره ای جز سوق دادن جامعه به سوی تفکر و استدلال وجود ندارد، چون همین تفکر و استدلال است که موجب شکل گیری علم، دانش و منطق می گردد. امروزه نگاه گذرا به گذشته و نگاه عمیق به آینده منطقی به نظر می رسد.
متأثر از حقوق
ذاتی هر انسان، بحث باور و عقیده کاملا امری شخصی تلقی می شود و نظام های برقرار
در کشورهای پیشرفته تلفیق بسیار کمتری با دین و مذهب دارند. بطور مثال اگر فردی به
دین و مذهبی خاص گرایش داشت و به بیراهه ی افراط و خرافات کشیده شد، لطماتی برای
خود و اطراف خود خواهد داشت. حال اگر یک نظام سیاسی با عَلَمِ دین و مذهب برقرار
باشد و به بیراهه ی افراط و خرافات کشیده شود، تصوّر ایجاد یک جامعه ی راکد و
ناامید در کنار یک استعمار خطرناک دور از ذهن نیست. چرا که همراهی دین با سیاست مطابق
با رویکردهای شان همواره جز ذهن های بسته و محدود برای اعضای تشکیل دهنده ی آن
نظام سیاسی و در قِبَلِ افراد آن اجتماع نخواهد داشت. در نهایت، راه مقابله با
استعمار فکریِ افراد، رساندن آگاهی در خصوص حقوق فردی و اجتماعی
آنان است.
امیدوارم که
سرزمین من ایران از دروغ، خشکسالی و گزندِ دشمنان پاکسازی شود.
محمدحسن حسن
زاده مهرآبادی – نهم مارچ
2020
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر