۱۳۹۸ دی ۸, یکشنبه

چهل سال دروغ و فریب


آزادی



آزادی ! چه واژه ی غریبی ، نه راستی آن را در نام میدان ها و کوچه های ایران دیده ام. اتفاقاً چند روز پیش در یکی از همین میدان های آزادی جوانی را به دار آویخته بودند و مردم با آزادی همراه کودکانشان برای تماشایش پیش آمده بودند. پدرها و مادرها به بچه هایشان و جوانان به یکدیگر نشانش می دادند و می گفتند : ببین ! سزای دهانی که بی موقع باز شود این است !
اما افسوس که نمی دانستند او اتفاقاً دهانش را به موقع باز کرده بود و فریاد زده بود ، کو آزادی ؟؟؟
در همین اثنا بود که مجری تلویزیون آمد و با یکی از افراد حاضر در آنجا ترتیب مصاحبه ای را داد. سؤال این بود . نظر شما درباره ی مجازات افراد اغتشاشگر چیست ؟
مرد با کمی مِنّ و مِن شروع کرد و گفت من فقط می گویم اگر جلوی چشمان زن و بچه ی مردم نباشــــد ...
کارگردان مصاحبه را قطع کرد و به آن آقا یاد داد که نه جانم. اینجا بایست و بگو : ما واقعاً از اینکه نیروهای خدمتگذار ملّت با اینکار باعث امنیّت جامعه می شوند تا زن و بچه ی مردم بتوانند در جامعه آزادانه رفت و آمد کنند خیلی سپاسگذاریم و اینها همه از درایت رهبر و از برکات جمهوری اسلامی ایران است .
مصاحبه تمام شد.
جنازه ی اعدامی را پائین آوردند. مردم تک تک  به اطراف پراکنده شدند. هر یک با خود می گفتند : خوب شد به سزای عملش رسید. ما هم یادمان باشد حرفی نزنیم کــــــــه ... .
من اما پای رفتن نداشتم. حیران بودم ،
این جنازه ی اعدامی است که برای دفن برده می شود یا جسد آزادی ...


شعر زنهار


دشمن همه جا صف به صف اِستاده است ، زنهار
شیطان سببِ رکودِ ایران است ، زنهار
محکم نگرفتی تو اگر روسری ات را
دین چون سر زلفینِ تو بر باد است ، زنهار
مردان و زنان هرگز یکجا ننشینند
دانید که این صحبتِ اضداد است ، زنهار
همسایه بُوَد پیش تر از عهد و عیالت
غافل مشو از غزّه ، فلسطینی و لبنان ، زنهار
بَزم و طَرَب و شادی و موسیقی و آهنگ
اینها همه زافعال حرام است ، زنهار
هرجا که بُوَد پهن بساطِ غم و اندوه
خیرِ دو جهان توِ در آن است ، زنهار
با فقر و گرانی و تورّم که بسازی
اَجرِ تو جنان و حور و قلمان است ، زنهار
گر قیمتِ بنزین به فضا رفت و غذا از سر سُفره
این ماحصلِ دولت تدبیر و امید است ، زنهار
بُرده شده میراث وطن جمله به یغما
این یُمنِ سپاهِ پاسِبان است ، زنهار

جمهوری اسلامی ایران حامیِ ضعیفان
منظورِ نظر بسیج و گُردان است ، زنهار
گُلگون شده کوی و برزن از خونِ جوانان
اینها همه کذب و جمله اوهام است ، زنهار
گر در سرت اندیشه ی نو داری ، پاداش تو اعدام
این بَهرِ مهارِ خیلِ اشرار است ، زنهار
این قصه که می خوانی ، چل سال شده تکرار
اینها همه نقضِ حقّ انسان است ، زنهار

سراینده : زهره ح.


۱ نظر:

  1. درود . بسیار زیبا و به جا بود این شعر. به امید آزادی ایران

    پاسخحذف